یعنی وقتایی که قراره از ماشین پیاده نشم
یه جوری لباس می پوشم که اگه تصادف شه و مجبور شم که پیاده بشم
آبرو خاندانمونو با اون لباسایی که تنه منه به باد میدم
عکسم رو صفحه کامپیوتر بود
مامان بزرگم عینکش رو نزده بود پرسید این آدمه؟
من با کلی شوق و ذوق می گم منم مامان جون
برگشته میگه : زودتر جون بکن بگو دیگه من فک کردم آدمه
اینایی که کسی از کاراشون سردرنمیاره،
اینایی که کاراشونو همیشه ساکت و آروم انجام میدن،
اینایی که عشقشون لباس مشکیه
اینایی که دلشون نمیاد وقتی که خوابی بیدارت کنن،
اینایی که روزا براشون بی معنی شده و شبا فقط کار میکنن،
اینایی که با دیواره خونه ها یه دنیا خاطره دارن،
اینا رو خیلی زیاد مواظبشون باشید،
این لامصبا دزدن !
.
.
.
داداشم نوجوون بود میرفت باشگاه کونگ فو و کشتی, منم اون موقه ها بچه بودم
هر وقت که تو باشگاشون یه فن جدید بهشون یاد میدادن میومد تو خونه رو من اجرا میکرد
منم به ازای هر فن پول میگرفتم
یعنی از کوچیکی من با این سختی پول درمیاوردما !
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:آخ حال کردم دمت گرم منم هم همه ی فن های تکواندو وشو و همه رو روش خالی میکنم
موضوعات مرتبط: طنز ، ،